قلبهای سنگی

عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهی،، عشق آن است که صد دل به یک یار دهی

قلبهای سنگی

عشق آن نیست که یک دل به صد یار دهی،، عشق آن است که صد دل به یک یار دهی

حرفهای نگفته دلم

عشق من به تو همانند عشق پروانه به شمع بود

عاشقانه دوستت داشتم عاشقت بودم وچیزی رو نمی دیدم

عشق تو کورم کرده بود اختیارم دست خودم نبود

هر وقت تو رمی دیدم فکر می کردم تمام دنیارو بهم دادن

با دیدنت از خوشحالی دلم خوشحال می شدم

خوشحال می شدم از این که عاشقم از این که یه معشوق

دارمو اونم منو دوست داره

یادته می گفتی دوستم داری یادته مگفتی فقط منو داری یادته

ولی آخرش چی شد .تو رفتی و من تنها یی تنها شدم

تمام بال و پرم سوخت  ولی تو رفتی و  تنهای تنها شدم

با رفتنت دلم شکست ولی تو رفتی وتنهای تنها شدم

در این دنیا فقط تو رو داشتم  ولی تو رفتی و تنهای تنها شدم

بعد تو باران مهمونم چشمام شد ولی تو رفتی وتنهای تنها شدم

می دونستی دوستت دارم ولی تو رفتی و تنهای تنها شدم

تو عشق منو دیدی ولی تو رفتی من تنهای تنها شدم

نیاز منو دیدی ولی تو رفتی ومن تنهای تنها شدم

 

هرچند دوست دارم ولی الاهی

تنها ترین تنها کست تنهای تنهایت گذارد